یددی قویما (پاتختی امروزی )
هادیشهر
کلیاتی در باره محال گرگر ، تاریخ و سرنوشتاین منطقه ، بزرگان ادیبان شاعران و کلاً در باره گذشته و حال و ...مطالب خواندنی گوناگون و متنوع...
نگارش در تاريخ یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, توسط آراز
هفت روز بعد از عروسی یک عصر تمام فامیل و همسایگان دونفر در خانه عروس جمع می شوند و مراسم یددی قویما را بجای می آورند :
همه که جمع شدند یکی از زنان فامیل قبل از هرچیز دسمالی را که شب عروسی به مادر عروس خانم داده بودند به همه نشان میدهد . بعد عروس خانم روی یک صندلی می نشیند و یکی از خانمها که راه و چاه را میداند با دوتا چوب روی سر عروس بصورت ضربدری قرار داده و این حرفها ...را تاجایی که یادم مانده می خواند :
گلین ، گلین قیز گلین ،

 اَلی آیاقی دوز گلین ،

یئدی اؤغول ایسترم ،

سون بشیگین قیز ،گلین .
و اشعاری در این حال و هوا میخواند و در نهایت روسری عروس خانم را پسری پنج یا شش ساله که قبلاً به اوآموزش داده اند . برداشته و فرار میکند و بعد از گرفتن انعام از مادر پسر یا دختر آنرا روی درخت میوه ای می اندازد .
بعد با رقص و پایکوبی مختصری کلاً جریان عروسی و .... به پایان میرسد .
شما خواننده عزیز در هر کجای این نوشته ها کم و کسری مشاهده کردید لطفاًبرای تکمیل شدن این نوشته مرا در جریان قرار بدهید که ممنون خواهم بود . والسلام
--------------
بعلت فرارسیدن ایام سوگواری ماه محرم ، بزودی از مراسم این ایام ماتم در زمان قدیم تا آنجا که حافظه ام یاری میکند و من به چشم خود دیده ام برایتان خواهم نوشت و اگر شما هم یاریم کنید ممنونتان خواهم بود . یا علی ، به امید جمع آوری کلیه آداب و رسوم گذشته های دور



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: